به گزارش تحریریه، ترکیه از سال 1977 در قالب پروژه گپ (GAP) اقدام به سدسازی های متعددی در مسیر دجله و فرات نموده است. در این طرح بلندپروازانه مدیریتی آب، ترکیه سعی نموده است با انحراف جریان آب دجله و فرات اقدام به ایجاد 22 سد و 19 نیروگاه آبی نماید که آب مورد نیاز 1.7 میلیون هکتار از اراضی کشاورزی تأمین نماید و این امر خود موضوع بهره برداری آب های دجله و فرات را به آتشی به زیرخرمن تبدیل نماید. نکته قابل توجه آنکه در این بین رژیم صهیونیستی با ورود به فاز اجرای این پروژه و تسریع در بهرهبرداری از آن، نه فقط در پی دستاوردهای مالی است بلکه درصدد تأمین اهداف جدی امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک میباشد.
در قالب همین پروژه در سال 1992 سد آتاتورک با گنجایش 48 میلیارد متر مکعب بر روی رودخانه فرات ساخته شد. ظرفیت این صد به تنهایی از کل 1000 سد احداثی در ایران با میزان ظرفیت تنظیمی 47.6 میلیارد متر مکعب، بیشتر است. سد آتاتورک که در مرز جنوب شرقی خاک ترکیه واقع است امروزه به عنوان بزرگترین سد خاورمیانه و یک از ده سد بزرگ دنیا شناخته شده و از پتانسیل حبس تمامی آب فرات در پشت مخازن خود برخوردار است. این در حالی است که در مرحله اول آبگیری این سد، زمانی که ترکیه به سوریه و عراق اعلام کرد که قصد دارد برای یک ماه جلوی مسیر این رود را ببندد، خشم هر دو کشور برانگیخته شد.
سد ایلیسو از مجموعه سدهای پروژه گپ می باشد که ساخت آن از سال 2006 آغاز و مراحل پایانی ساخت خود را طی می کند. طبق بررسی ها، اجرای بهرهبرداری از سد ایلیسو از پروژه گپ، ۴۷% آب ورودی عراق کاهش یافته و حدود ۷۰۰ هزار هکتار از زمینهای زراعی این سرزمین در حوضه آبریز دجله، خشک یا بسیار کمآب خواهند شد. یک منبع آگاه در وزارت نیروی عراق می گوید: «در صورت تکمیل سد الیسو آب وارد شده به عراق که بالغ بر 93 میلیارد متر مکعب در سال است به حدود 8 میلیارد متر مکعب خواهد رسید. ضمنا ساخت این سد موجب خواهد شد که 696 هزار هکتار از اراضی زراعی عراق از آبیاری محروم شوند.»
اجرای این پروژه ها به لحاظ مختلف برای ترکیه حائز اهمیت است؛ به لحاظ اقتصادی و سیاسی، احداث این سدها در کنار افزایش زمینهای کشاورزی و ایجاد اشتغال در شهرها و روستاهای محروم که رضایتمندی عمومی را بهبود میبخشد، با تولید انرژی برق از منابع آبی، نیاز ترکیه به خرید نفت را به میزان قابل توجهی کاهش خواهد داد. به گونهای که برآوردها نشان میدهد ۴۰% انرژی مورد تأمین با سوختهای فسیلی جایگزین خواهد شد. در نتیجه، ترکیه میزان واردات نفت خود را به میزان قابل توجهی کاهش خواهد داد. کاهش وابستگی ترکیه به خرید نفت از فروشندگان عمدهاش یعنی ایران، عراق و عربستان، سیاست خارجی آن را در موضع قویتری قرار میدهد. همچنین نتیجه دیگر پروژه گپ در کنار کاهش وابستگی دولت ترکیه به انرژی فسیلی، افزایش وابستگی ارائهکنندگان این انرژی و به طور خاص عراق و سوریه به منابع آب شیرین خواهد بود. تعبیری که طراحان و مجریان گپ در اینباره بیان کردهاند این است: «کاری میکنیم که ارزش هر بشکه آب با یک بشکه نفت برابری کند.»
علاوه بر مسائل اقتصادی و سیاسی، اجرای این پروژه ها به لحاظ زیست محیطی، تبعات ناگواری نیز به دنبال داشته است که همین مساله حتی باعث اعتراض دوستداران محیط زیست در ترکیه نیز شده است. اجرای این پروژه ها تخریب مناطق قدیمی و بعضاً باستانی جهت ساخت سدها و نیروگاهها، موجب اجبار بخشهایی از روستانشینان و شهرنشینان کُرد از موطن بومیشان به مناطق مرکزی ترکیه شده است. گفته میشود تکمیل این طرح موجب کوچ اجباری حدود ۲ میلیون کُرد خواهد شد.
از سوی دیگر بیش از 85 درصد از آب شیرین مصرف کشور عراق از دجله و فرات تأمین می شود و سدسازی بیش از اندازه دو کشور ترکیه و سوریه به ویژه ترکیه موجب خشکی های شدیدی در عراق شده است، چنانچه وزارت منابع عراق مجبور شد علاوه بر سدهای موجود در این کشور، در خلال سال های 2008 و 2009 اقدام به حفر 2200 چاه جدید نماید تا به این طریق بتواند کمبود آب شرب و کشاورزی در عراق را جبران کند. این میزان حفر چاه تقریبا دو برابر چیزی است که تا سال 2008 در عراق وجود داشته است.
پیامد حفر چاه های بیش از اندازه در عراق، افزایش ضریب خشکی و کاهش رطوبت خاک در اغلب مناطق کشور عراق و خشکی تالاب های این کشور و به ویژه مساحت قابل وجهی از تالاب هورالعظیم، هورالحمر و هور المرکزی و به تبع آن ایجاد ریزگردهایی برای کشورهای مجاور است. به تعبیر دیگر کاهش چشمگیر آب ورودی از رودخانه های دجله و فرات که 85 درصد نیاز آبی مردم عراق را تأمین می کند، کاهش نزولات آسمانی و افزایش فشار بر منابع آب زیرزمینی کشور عراق سبب شده تا نه تنها قسمت اعظمی از دو سوم تالاب هورالعظیم که در جنوب عراق و در مجاورت مرز ایران قرار داد کاملا خشک شود، بلکه ضریب خشکی و کاهش رطوبت در اغلب مناطق کشور عراق به حدی برسد که منجر به افزایش کانون های تولید گرد و خاک از شش به چیزی بیش از 200 کانون بحرانی در 20 سال گذشته شود.
سدسازی های بی رویه و مسدود کردن جریان آب دجله و فرات و به عبارتی بروز خشکی در منطقه بین البحرین سبب شده این مساله موجب متضرر شدن ایران شود؛ زیرا بخشی هر چند اندک از گردوغبار در خوزستان ناشی از خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها در جنوب عراق و همچنین زمین های بادیه الشام در جنوب شرق سوریه است و این امر پیامدهای زیست محیطی و بهداشتی فراوانی را برای سکنه استان های مرزی ایران در پی خواهد داشت که در صورت عدم کنترل و مدیریت صحیح آن به مرکز ایران نیز کشیده خواهد شد.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که پروژه گپ به صورت غیرمستقیم سبب بروز خشکی تالاب های دو کشور سوریه و عراق و به تبع آن بروز ریزگردهایی در جنوب ایران شده که زیست، سلامت و شرایط مساوی زندگی برای بخشی از مردم کشورمان را به خطر انداخته و شاید موجب کوچ این مردم به سایر نقاط کشور گردد و در نهایت تهدیدی برای حاکمیت ایران باشد. لذا ضروری است دستگاه دیپلماسی با مدنظر قرار دادن پیمان های چندجانبه محیط زیستی به موضوع پدیده گردوغبار و سدسازی های بی رویه ترکیه ورود کرده و با رایزنی سیاسی، این کشور را مجاب به تأمین حقابه بخش های پایین دستی دجله و فرات کند. زیرا در صورت اتمام پروژه های مذکور و بهره مندی مردم ترکیه از حق آبه های مازاد، به تدریج بهره مندی از این حق ناحق مشتبه برای مردم صورت اصلی مسلم و بخشی از هویت ملی مردم ترکیه بدل می گردد به طوری که جدای از منافع آن برای مردم غیرقابل تصور می گردد.
پایان/
نظر شما